
جودی!
کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را
يک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست
است دست يابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شايد نتوانند به
مقصد برسند واگرهم برسند ناگهان خود را در پايان خط می بينند. درحالی که نه
به مسيرتوجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.دير
يا زود آدم پير و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است.آن
وقت ديگر رسيدن به آرزوها و اهداف هم برايش بی تفاوت می شود و فقط او می
ماند و يک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد.
…جودی عزيزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از ديگران داريم آنها را دوست داريم و به آنها وابسته می شويم.هرچه
خاطرات خوشمان از شخصی بيشتر باشد علاقه و وابستگی ما بيشتر می شود. پس
هرکسی را بيشتر دوست داريم و می خواهيم که بيشتر دوستمان بدارد بايد برايش
خاطرات خوش زيادی بسازيم تا بتوانيم دردلش ثبت شويم.
گاهی نباید ناز کشید.... نباید آه کشید....
نباید انتظار کشید.... نباید درد کشید....
نباید فریاد کشید....
تنها باید دست کشید و رفت
فراموش شدن همیشه از نبودن نیست !
گاهی از نزدیک شدن زیاد فراموش میشی . . .
فقط با یه ابرو برداشتن که خوشگل نمیشی،
باید رژلب بزنی،
دامنم بپوشی که ناز بشی!
کنین.
چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر می کنی.. بر خلاف میلت میگی: دیگه دوست ندارم نمی خوامت این جمله رو بشنوی : غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی!!

با توام سیگار کشیدنم را که دیدی
نگران عکس روی پاکت سیگار نباش.
این را برای کسانی زده اند که از درد و مرگ ترس دارند
نه برای من و تو که درد خوراکمان
هست و مرگ خوابمان...
خيال قشنگ
امشب باز هم پستچي پير محله ي ما نيومد...
يا بايد خونمون رو عوض كنم يا پستچي رو....
آخه تو هر روز واسم نامه مينويسي!!
مگه نه؟!؟؟
قرص هاي لجباز
امشب انگار قرص هاهم آلزايمر گرفتن....
لعنتيها يادشون رفته خواب آورند نه يادآور!!!!!!!!!!!!